برف
بلاخره شهر ما هم برف اومد.
بعد از این همه انتظار برای دیدن برف ما هم موفق به دیدن برف شدیم . از ذوق دیدن برف چند بار با مامان حاضر شدیم رفتیم بیرون منم همش دستهامو دراز میکردم و میگفتم برفها رو بگیرم ولی مامان اجازه نمیداد به برف ها دست بزنم میترسید سرما بخورم .
البته امروز هوا آفتابی شد و برفها هم در حال آب شدنن. با اینکه زمان برف دیدن کم بود ولی بازم خوش گذشت .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی