18 ماهگی
چهارشنبه یازدهم اردیبهشت من یکساله ونیمه شدم که مصادف بود با روز مادر اونروز شام مهمان مادرجون بودیم مامان و بابا هم تصمیم گرفتند که یه جشن کوچیک برام بگیرن .شب که داشتیم میرفتیم خونه مادر جون یه کیک خوشگل خریدیم و بردیم اونجا ولی به کل یادمون رفت که شمع هم بخریم از بس شیرینی فروشی شلوغ بود و همه کیکها هم سفارشی از قبل بود شانسی کیک گیرمون اومد .شب خیلی خوبی بود و به همه خیلی خوش گذشت از اینجا هم روز مادر رو اول به مامان خودم که خیلی دوسش دارم بعدبه همه ی مامان های مهربون که برای ما بچه ها خیلی خیلی زحمت میکشن تبریک میگم امیدوارم خدای مهربون سایه هیچ مادری رو از سر بچش کم نکنه . ...
نویسنده :
مامان فرشته
0:33